کمی دیرتر

کوتاه نوشت های مذهبی مهدوی
مشخصات بلاگ
کمی دیرتر

پشتـ پنجرهـ بقیعـ
_______________________________


هر که از چشم بیفتاد، محلش ندهند

عبد آلوده شدن، خوار شدن هم دارد

اینستاگرام:
instagram.com/kamidirtar

تلگرام:
T.me/QalbeSalim

آخرین نظرات
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۱۶ ب.ظ

ماییم و نوای بی نوایی...

تو تاکسی نشسته بودم، شب بود

ماشینا و ادما یجوری بودن، انگار خستن، بی روح، ولی پر عجله، کجا میرفتن با این شتاب، نمیدونم، وقتی گیر کردیم پشت ترافیک میدیدم که چقدر زود عصبی میشدن، واقعا چی اونا رو انقدر زود از کوره به در میکرد، خط واحدی با مسافرای خستش رو افکارم خط کشید...

چند وقتی بود که سید میگفت بیا مسئول اردو جنوب شو، قبول نمیکردم، نمیدونم چرا، شاید واسه اینکه بعد اتمام تحصیل منم مثل خیلیای دیگه باید میرفتم دنبال زندگیم..

نمیدونم.

.

ته دلم توی ترافیک بود، به مردم نگاه میکردم، به بغل دستیم تو تاکسی به آرایش غلیظ تو پیاده رو، به همهمه ای که دور و برم بود، اونا تو چ فکرایی بودن، من تو چ فکری، راستی ، چرا بعضا فعالیت های فرهنگیمون بی تاثیر میشه؟؟

این بار پیرمردی تو چهار راه وقتی دید از پشت شیشه بهش زل زدم، گفت آقا دستمال نمیخوای؟!؟ 

کجا بودیم اصلا؟ چه فرقی میکنه چقدر از مسیرو رفتیم، یا چقدر به ته خط مونده، مهم اینه که چراغ قرمزیو رد نکرده باشیم، آهان، بحث فرهنگ بود، راستی واقعا چرا؟!، ول کنا محمد، واسه کی مهمه؟ توهم کلت بو قرمه سبزی میده ها، آره!، ولی کاش قرمه سبزیش خوشمزه باشه، بگذریم، پری روزا محمد امین پیام داده:"جنگ نرم با اسم غلط اندازش، همان جهاد با نفس خودمان است نه جهاد با نفس دیگران!

علی محمد مودب"

بترکی محمد، که توهم کَلَت بو قرمه سبزی میده.

البته توهم اشپزیت بد نیست، ی خبرایی میدی از خودت.

دو سالی هست، جنوب نرفتم، یعنی خیلی فرق کرده بنظرت؟! ای بابا اونجا چند دهست همونجوریه.. 

این روزا خیلی زده به سرم اون قرمه سبزیه رو بپزم..

ی فکری همش بم میگه اگه قرار باشه ماهام مثل بقیه باشیم که میشیم مثل بقیه!! (سنگین بود.)

هرکی پایست، بسم الله...

ماییم و نوای بی نوایی

بسم الله اگر حریف مایی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۰۶

نظرات  (۶)

سلام بسم االه

الهی شکر هنوز بوی قرمه سیزی میاد تو فضای که دیگه همه بو ی فست فود و هات داگ گرفتند.

سلام
هر وقت تو کار فرهنگی میخوردم ب بن بست ،خودم و با این جمله ی حضرت آقا بلند میکردم.
((بروید سراغ کارهای نشدنی تا بشود.
تصمیم بگیرید به برداشتن کارهای سنگین تا بردارید.
ولایخشون احداالاالله.
خب زحمتهایش چه ؟ رنجهایش چه ؟ محرومیتهایش چه ؟
جوابش این است که : و کفی بالله حسیبا خدا را فراموش نکن خدا حسابت را دارد.))


http://s2.picofile.com/file/7946813224/siqvGFw.jpg
دعای سحرگاهی مولا بدرقه ی راهتان
در میزان الهی رنج تو- محرومیت تو- کف نفس تو- حرصی که خوردی - زحمتی که کشیدی - کاری که کردی-
خون دلی که خوردی - دندانی که روی جگر گذاشتی -
اینها هیچ وقت فراموش نمیشود.
سلام :)
دیروز تاریخ شهادت عمو جوووووووونم بوده!
اینو خودم درست کردم، دوستام بازدیدش کردن، با وبلاگ شما هم دوست شدم.
تقدیم به وبلاگ کمی دیرتر
http://nmedia.afs-cdn.ir/v1/image/hkOLUcLiTea5IOLhlG51_D_Tl_MpH5qQoH03smQC7BtFb-HnMtZkXQ/s/w535/
۲۴ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۰۲ گمناااااااااااااااااااااام......................
یادمان باشد که ما خون داده ایم
یک بیابان مرد مجنون داده ایم

یادمان باشد پیام آفتاب
دست نااهلان نیفتد انقلاب



۲۳ آذر ۹۴ ، ۲۱:۱۴ وجدان شیر فرهاد
خیلی وقته قیمه نخوردم کاش کلت بوی قیمه میداد همدردی میکردیم :-):-):-)
پاسخ:
بله

۱۴ دی ۹۴ ، ۱۰:۱۲ وجدان شیرفرهاد
به عمل کار برآید

به سخندانی نیست
پاسخ:
منافاتی با حرفام نداشت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی