پنجشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۷، ۰۲:۳۵ ب.ظ
اللهم انی اسئلک الامان
از سنگینی دست نامرد...
در همسایگی حتی صدای گریه تو را هم تاب نمیآوردند، میگفتند فاطمه یا شب گریه کند یا روز...
به علی گفتی: ای اباالحسن! چقدر کوتاه بین آنان خواهم ماند، و چقدر پنهان شدنم از میان ایشان نزدیک است. به خدا قسم شب و روز از گریه ساکت نمیشوم تا اینکه به پدرم رسول خدا ملحق شوم...
علی برای راحتیات در کنار #بقیع #خانهای_جدید بنا کرد؛ #بیت_الاحزان شد این خانه...
(بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۷؛ بیتالاحزان، ص۱۳۸)
روضه ما اولین خنده تو بود، بعد از وفات پدر!
پینوشت:
نقل کردهاند: حضرت فاطمه (س) بعد از وفات پدرش هرگز خندان دیده نشد، جز آنکه یکروز لبخندی زد، آنگونه که دندانهایش آشکار شد.
(الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۷۳؛ حلیه الاولیا،ج۲، ص۴۳)
این یکبار هم زمانی بود که آن حضرت تابوت خود را مشاهده کرد و خوشحال شد که بدنش را نامحرمان نخواهد دید...
(تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۵)