کمی دیرتر

کوتاه نوشت های مذهبی مهدوی
مشخصات بلاگ
کمی دیرتر

پشتـ پنجرهـ بقیعـ
_______________________________


هر که از چشم بیفتاد، محلش ندهند

عبد آلوده شدن، خوار شدن هم دارد

اینستاگرام:
instagram.com/kamidirtar

تلگرام:
T.me/QalbeSalim

آخرین نظرات

۶۴ مطلب با موضوع «لیست کامل مطالب» ثبت شده است

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۵۰ ب.ظ

بزرگترین گناه

شاید تو قیامت بزرگترین گناهمون این باشه که به انتظارت "نشستیم"...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۹:۵۰
محمد مهرزاد


توی کوچه های شهر ما

یک خانه هایی هستند 

که همیشه صبح های جمعه

جلوی درشان آب و جارو شده است....

 

....................

حیف اما این خانه ها زیاد نیستند

 

منبع: +

محمد مهرزاد
جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۱۶ ب.ظ

برگشته ام به اصلیت نینوایی ام

 

این روزها پر از تب مولا کجایی ام

اما هنوز کوفه ای از بی وفایی ام

ای زخمی از دوروئی من! دوست دارمت
در گیرودار تیرگی و روشنایی ام

گم کرده ام مسیر تو را در غبار شهر
اما اسیر توست دل روستایی ام

گفتند کربلای زمینی... نیامدم
حالا که راه بسته شده من هوایی ام

این بار چندم است که تا مرز آمدم
آه از شکسته بالی و بی دست و پایی ام...

پلکم که گرم می شود از خواب می پرم
با سرفه های همسفر شیمیایی ام

آورده ام بضاعت مزجاة قوم را
انگشتر "عزیز"م و تسبیح دایی ام

آورده ام پناه به شش گوشه ی غمت
برگشته ام به اصلیت نینوایی ام

دستت همیشه روی سر ما پیاده هاست
این اربعین به لطف خدا کربلایی ام

::
شعر از سرم پرید... دلم پیش موکب است
این بار چندم است که یخ کرد چایی ام

منبع: از دوشنبه تا جمعه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۱:۱۶
محمد مهرزاد
پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۵۶ ق.ظ

مرد...

باید کوچک زندگی کرد و بزرگ مرد...

امضا: حضرت علی اصغر (ع)


منبع: آ سید!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۳ ، ۰۱:۵۶
محمد مهرزاد
شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۵ ق.ظ

به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است

 

 

 

++مرا ببند که من جای دیگری نروم

برای عبد فراری حصار هم خوب است

_______________________________

 

 

به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است

برای گریه شدن آبشار هم خوب است

 

تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا

کمی خجالت از این انتظار هم خوب است

 

اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا

ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است

 

گمان کنم که نمی بینمت، بگو غلط است

امید دادن این بی قرار هم خوب است

 

کسی به فکر شما نیست، همه خوبند

ملال نیست دگر، کار و بار هم خوب است

 

مرا ببند که من جای دیگری نروم

برای عبد فراری حصار هم خوب است

 

هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است

کمی هوا وسط این غبار هم خوب است

 

اگر نشد برسم من به پابوسی تو

برای این دل من وصف یار هم خوب است

 

برای اینکه به دست آورم دلت را من

قسم به فاطمه داغدار هم خوب است

 

مرا ببخش به دردت نخورد نوکریم

که بخشش دل این شرمسار هم خوب است

 

اگر که پای رکابت نشد شهید شوم

برای کشتن ما زلف یار هم خوب است

 

اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد

امید آمدنت بر مزار هم خوب است

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۳ ، ۱۰:۳۵
محمد مهرزاد
چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۰ ق.ظ

موضوع انشاء

موضوع انشاء: تابستان خود را چگونه گذراندید؟؟

 

در "غـــفــلـــــــت"...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۳ ، ۰۹:۴۰
محمد مهرزاد
يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۲۶ ب.ظ

یک نامه

یک نامه

از: شهدا

به: ما

 

بسمه تعالی

قرارمون این نبود.

 

والسلام......

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۶
محمد مهرزاد
سه شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۴۱ ب.ظ

دارد گناه قلب مرا تار میکند...





دارد گناه قلب مرا تار می‌ کند
این نانجیب کار مرا زار می‌ کند

می‌ خواستم وقف تو باشم ولی نشد
دنیا خلاف میل دلم کار می‌ کند

حب‌ الحسین قلب مرا نور می‌ دهد
اما گناه، جان مرا نار می‌ کند

با این که روزها همه‌ اش غرق غفلتم
من را نگاه لطف تو بیدار می‌ کند

از تو عجیب نیست مرا رد نمی‌ کنی
وقتی کریم خنده به اغیار می‌ کند

قطره‌ به‌ قطره اشک تو دل را جلا دهد
روضه مرا ز عشق تو سرشار می‌ کند

شاعر: حسین ایزدی

منبع: کرب و بلا .کام :)



پ.ن: تو زمین خورده رو هواشو داری...

پ.ن: از بس بی صاحب بودیم نمیفهمیم که نمیفهمیم که نمیفهمیم با صاحب بودن چجوریه...
وگرنه که...

پ.ن: یا لیتنا کنا معک...............

پ.ن: فقط از هجر سرودن نکند سهم من است..
(در جواب منتظر و با تشکر از نظرات سودمندتان.)
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۴۱
محمد مهرزاد
جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۵ ب.ظ

شاید که دیگر یار عادت کرده باشد

شاید که دیگر یار عادت کرده باشد

باغصّه های خویش خلوت کرده باشد.

 

شاید برای ما میان روضه هایش

امروز دعای رفع حاجت کرده باشد.

 

شاید حدیث بی وفاییهای ما را

ازبهر اجدادش روایت کرده باشد.

 

ای وای بر شیعگی ما گر که مهدی

برخاک صحرا استراحت کرده باشد.

 

باید که نام شیعه را از مابگیرند

امشب اگربا چاه خلوت کرده باشد.

 

امشب اگر باچاه خلوت کرده باشد

ای وای اگرازماشکایت کرده باشد.

 

ای وای بر ما وای بر دل وای بر عشق

گر آرزو بهر شهادت کرده باشد.

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۵
محمد مهرزاد
شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۲۷ ب.ظ

رسیده‌ام به چه جایی... کسی چه می‌داند

رسیده‌ام به چه جایی... کسی چه می‌داند

رفیــق گریــه کجایـــی ؟ کسی چه می‌داند

 

میان مایـی و با ما غریبه‌ای ؟! افسوس...

چه غفلتی! چه بلایی! کسی چه می‌داند

 

تمام  روز  و  شبت  را  همیشه  تنهایی

«اسیر ثانیه‌هایی» کسی چه می‌داند

 

برای مردم شهــری کـــه با تو بد کردند

چه‌گونه گرم دعایی؟ کسی چه می‌داند

 

تو  خود  برای  ظهورت  مصمّمی  اما

نمی‌شود که بیایی کسی چه می‌داند

 

کسی اگر چه نداند خدا کـه می‌داند

فقط معطل مایی کسی چه می‌داند

 

اگر صحابه نباشد فرج کـــه زوری نیست...

تو جمعه جمعه می‌آیی کسی چه می‌داند

 

"کاظم بهمنی"

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۷
محمد مهرزاد
جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۵۰ ب.ظ

من از این نفس از این بی سرو پا خسته شدم...

من از این نفس از این بی سر پا خسته شدم

خودم از دست خودم آه خدا خسته شدم

 

اینکه هر روز بیایم تو مرا عفو کنی

بروم باز خطا پشت خطا خسته شدم

 

من از این چشم که جز تو همه را می بیند

از همین کوری و این منظره ها خسته شدم

 

به همه وعدۀ جبران محبت دادم

جز تو ای خوب... از این رسم وفا خسته شدم

 

لا اقل کاش دمی شکر گذارت بودم

من از این لال زبانی به خدا خسته شدم

 

ای که ناگفته همه حاجت ما را دادی

قسمتم کن بروم کرببلا خسته شدم

 

 

 

شاعر : موسی علیمرادی

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۰
محمد مهرزاد
پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۸ ب.ظ

تقصیر...

یک دانه ز تسبیح نمازسحرت را

یک بار به نام من محتاج بینداز

شایدکه همان دانه ى تسبیح دعایت

یک بار به دریاى اجابت گذر افتد

 

 

می دانی آقا؟؟

نیامدن شما از نبودنتان دردناک تراست

نبودن از تقدیر است

اما...

نیامدن شما آقا ازتقصیر است

تقصیرمن، تقصیر ما، تقصیر...؟

 

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۲۳:۵۸
محمد مهرزاد
دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ق.ظ

آمدم پاک کنم عشق تو را، بدتر شد

 

هرچه کردم نشدم از تو جدا، بدتر شد
گفته بودم بزنم قید تو را، بدتر شد

 
مثلا خواستم این بار موقر باشم
و به جای "تو" بگویم که "شما"، بدتر شد
 
آسمان وقت قرار من و تو ابری بود
تازه، با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
 
چاره دارو و دوا نیست که حال بد من
بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد
 
گفته بودی نزنم حرف دلم را به کسی
زده ام حرف دلم را به خدا، بدتر شد
 
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت
آمدم پاک کنم عشق تو را، بدتر شد
 
 
 
 
++پیشنهاد ویژه/ حتما دانلود کنین 2.6mb
 
 
 
++++ رمضان مبارک، شاید معنی اینکه میفرماید شیطان بسته است در این ماه این باشد که وسوسه نیست ولی اختیار به قدرت خود باقی نیست، حالا که شیطان وسوسمون نمیکنه بد نباشیم حداقل :)
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۰
محمد مهرزاد
پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۸ ب.ظ

حرم...

 

پ.ن1:عجیب دلم هوای حرم کرده، حتی المقدور بقیع، کربلا، مشهد، قم ، جمکران..

پ.ن2: تهش به شهدای گمنام پناه میبرم..

 

پ.ن3: من آلوده کجا  سفره تو   منزل تو

  مور هم رخنه کند منزل شاهی گاهی

 

پ.ن4: دوچشم خیس و دلی در هوایتان

دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان

 

پ.ن5:حتما قرار شاه و گدا هست یادتان

آری همان شبی که زدم دل به نامتان

مشهد ، حرم ، وردی باب الجوادتان....

آقا دلم عجیب گرفته برایتان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۵ تیر ۹۳ ، ۲۰:۴۸
محمد مهرزاد
شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۴ ب.ظ

عاشقی دردسری بود نمی دانستم

عاشقی دردسری بود نمی دانستم

حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم

 پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم

شرط ، بی بال و پری بود نمیدانستیم

 آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو

سهممان بی خبری بود نمیدانستیم

 آب و جاروی در خانه ما شاهد بود

از تو بر ما گذری بود نمیدانستیم

 اینهمه چشم به راهی نگرانم کرده

عاشقی دردسری بود نمیدانستیم

تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا؟

آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا

رفته بودی که بیایی چقدر طول کشید؟

عرض کردیم نبودی و سحر طول کشید

ما برای خودمان اینهمه گفتیم بیا؟

نذر کردیم به پای تو بیفتیم بیا

تو طبیب دل غمدیده ی مایی آقا

ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا

مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی

مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی

از به خود آمدن این قافله را گم کردیم

وای بر ما پسر فاطمه را گم کردیم

دست برداری از این غیبت طولانی اگر

من به پای تو بریزم طلبی جامی دگر

از تو دنبال تو بودن نکند سهم من است؟

فقط از هجر سرودن نکند سهم من است؟

من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد

صبح فرداش کنار تو دلم میخواهد

بخدا منتظر آمدنت میمانیم

پای این عشق اویس قرنت میمانیم

تو دلت بیشتر از ما تب هجران دارد

سحر وصل همیشه شب هجران دارد

تا به اندازه ی شمعی که ز سر میسوزد

پر پروانه به امید سحر میسوزد

خیر از جمعه ندیدیم به ولعصر قسم

بی تو ما طعنه شنیدیم به ولعص قسم

شاعر : صابر خراسانی

التماس دعا

 
+پ.ن: یک پست کمی دیرترانه ؛-)
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۴
محمد مهرزاد