کمی دیرتر

کوتاه نوشت های مذهبی مهدوی
مشخصات بلاگ
کمی دیرتر

پشتـ پنجرهـ بقیعـ
_______________________________


هر که از چشم بیفتاد، محلش ندهند

عبد آلوده شدن، خوار شدن هم دارد

اینستاگرام:
instagram.com/kamidirtar

تلگرام:
T.me/QalbeSalim

آخرین نظرات

۳۹ مطلب با موضوع «کوتاه نوشت ها» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۰۴ ب.ظ

یا اباعبدالله...



گفت: یه دختر سه ساله، پای برهنه، با اون همه تیغ و خار

بیابون، چطور تا کوفه رفت؟!گفتم: نرفت،

کشیدنش...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۲ ، ۲۲:۰۴
محمد مهرزاد
چهارشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ

اندرونی

این روزا به این میفکرم چقدر اندرونیمون با انبیرونیمون متفاوت است!

پیشنهاد: گول وبلاگ ها را نخورید!!



پ.ن: بعله بهرحال اینتیخابات هم تموم شد دیگه، پمپاژ امید و نشاط کنید در جامعه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۲۰
محمد مهرزاد
شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۰۷ ب.ظ

شرمندتم آقا سعید...

شرمندتم آقا سعید، شرمندتم.

در درجه اول تبریک بگم به آقای روحانی رئیس جمهور آینده؛ و طرفدارانش که عمدتا مردم عادی هستند، ولی بحث اصلیم درد دلیه که میخوام با شما بگم، در وهله اول بگم از تمام کسانی که دانسته یا ندانسته جلیلی رو به نا حق تخریب کردند، نمیگذرم، و در درجه دوم از خودم نمیگذرم که در این عرصه و صحنه جهاد سیاسی کم آوردم و به دلیل عافیت طلبی و بهانه های مختلفی همچون درس و ... گند زدم، گند زدم.

ولی چه بکنیم که تخریب ها زیاد بود، شبهه ها زیاد بود، عملکرد سه ساله اخیر احمدی نژاد، برچسب هایی که به ناحق توسط رسانه های داخلی و خارجی به آقای جلیلی میزدن، تندرو بودن، اجرایی نبودن، شبیه احمدی نژاد بودن و...، چه بکنیم وقتی که سایت الف که همیشه جزء یکی از سایت های میانه رو بوده در این انتخابات در حالی که باید بی طرف می بود فقط جلیلی رو تخریب میکنه، چه بکنیم که جلیلی مثل بقیه نیست که هر کی تو یه جایی ازش تعریف کرده بیاره بکنه تو بوق و کرنا و نهایت استفاده و سواستفاده رو از نامها و افراد بکنه و...

اما امروز با تمام روزهای زندگیم فرق میکرد، امروز با بغض به مردم نگاه میکردم، با بغض به کسانی نگاه میکردم که وقتی دشمن به نونشون حمله کرد نتونستن تحمل کنن، با بغض به مردمی نگاه میکردم که هشت سال دولت سازندگی رو یادشون رفته و میگن چون رفسنجانی تایید نموده به روحانی رای میدیم، کسانی که هشت سال دولت اصلاحات یادشون رفتو نفهمیدن اگه اون موقع در مورد مسئله هسته ای انقدر عقب نشینی نمیکردیم نیازی نبود الان انقدر هزینه بدیم، انقدر شهید بدیم، با بغض به کسانی نگاه میکردم که حسین حسین گفتنشون فقط زیر سیاهی علم بوده و از فرهنگ حسینی هیچی نفهمیدن...، با بغض، بغضی خشک...، با  نفرت به پسری نگاه میکردم که سر چهارراه با ماشینش منتظر دوست دخترش بود و با نفرت به دوست دخترش نگاه میکردم وقت سوار شدن، با کینه نگاه میکردم به دختران شل حجاب و بد حجابی که نوای آزادی سر میدادن با اومدن روحانیشون،...

ولی دلم میسوزه برای حمق کسانی که نمیفهمن جامعه و انقلاب ما تا وقتی از اصول دینی و قرآنی و روحیه جهادی دور نشدیم سعادتمندیم، چه کنم مردم عزت رو در تجمل گرایی دیدند و چه کنم وقتی که گفتمان مخالفت به گفتمان مقاومت ارجحیت داده میشه.

شرمندم، شرمنده مادر و پدر مصطفی احمدی روشن و مادر و پدرهای احمدی روشن‌ها...، شرمنده آرمیتا و علیرضا...

آقا! شرمندتم، توی این آخرالزمونی که باید حکومت رو آماده میکردیم برای شما...، ولی..، ولی نشد آقا! مردم ما نخواستن، نخواستن، خاک پاشی کردن به خورشید،ولی چقدر خوبه که اول امتحان گرفتی از ما و قبل از اومدنت...، ولی از هرچی که بگذرم دلم به شما خوشه که هرچیم که بشه بازم هستی بازم حواست به من و این مملکت هست، حواستون به دشمنا بیشتر از ماست، و از هرچه بگذرم نائب برحقت هست و تا وقتی هست نیمذاره هر غلطی دلشون بخواد بکنن.

و حرف آخر اینکه: "بچه ها اگر شهر سقوط کرد نگران نباشید، دوباره فتح میکنیم...

مواظب دلتان باشید ایمانتان سقوط نکند..."

شهید جهان آرا.

وللعاقبة للمتقین.

التماس دعای فرج.


بعد نوشت: ما آموخته ایم  که به اصلح رای بدهیم، حتی اگر 72 نفر باشیم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۰۷
محمد مهرزاد
سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۵۲ ق.ظ

تکیه گاه

حواست بهش هست ؟ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﯾﺾ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﻭﻓﺘﯽ ﺁﻗﺎ ﺩﮐﺘﺮﻩ ، ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ... ﺑﮕﻮ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﺘﻪ؟ ﺯﻝ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ... ﯾﺎﺩﺗﻮﻧﻪ؟؟!

ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﻣﻮﻥ ﭼﯿﻪ... ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﺩﯾﻢ...

ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻥ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ...ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ، ﺩﺭﺩﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ...

ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯿﺎﺩ؟ ﺧﺐ ، ﺗﻮ ﺟﻮوﻥ ﺷﺪﯼ ، ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ!!! ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ... ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﺸﻪ، ﺗﻮﺍﻡ ﻣﺜﻞ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﺎﺕ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ... ﺣﺴﺶ ﮐﻨﯽ!!! ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻩ، ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻪ... ﻣﺜﻞﻫﻤﯿﺸﻪ!!! ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺶ ﺑﺎﺷﻪ...


پی نوشت: البته من مادرم جوونه وخداروشکر سالم!

و اینکه خدا همه مادر و پدر هارو حیفظ بنماید.(بلند بگو آمین!)


پ.ن2:هر چقدر هم که ضعیف باشی گاهی اوقات، باید تکیه گاه اونایی که دوستشون داری باشی


پ.ن3: این عکسم تقدیم به همتون.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۵۲
محمد مهرزاد
دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۲۹ ب.ظ

پروانگی


گاهی برای پروانه شدن باید دور خودمون پیله بکشیم..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۲۹
محمد مهرزاد
چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۵۲ ب.ظ

قیدار

من او ی امیر خانی دلم را لرزاند، قیدار شانه هایم را...

بخوانیدش...


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۵۲
محمد مهرزاد
شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۳۵ ب.ظ

لحظه های حسینی...

...هر کس که خواهد ماند چه خواهد کرد و چه خواهد بود؟

پیمان بستیم که اون انسان ها که شهید میشند سلام ماندگان رو به ابا عبدالله برسانند، و اون ها که زنده میمانند پرچم اباعبدالله رو تا آخرین لحظه زندگی سر پا نگه دارند...

 




...لحظه های حسینی...

لحظه های انتخاب بین درد و عافیت، بین مرگ و زندگی، بین عشق و  هوس، بین ماندن و رفتن، بین دروغ و راست، بین عافیت و شهادت،

شک نکنی، نه در حکم و نه در موضوع، نه در حکم و نه در موضوع....



لینک دانلود غیر مستقیم سخنرانی رحیم پور ازغدی- فکه حجم1.6mb

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۳۵
محمد مهرزاد
يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۵۱ ب.ظ

گنده نامی، گند نامی، گم نامی.


گنده نامی، گند نامی، گم نامی.


طوبا للغرباء.



+خوش نامی قدم اول است...از خوش نامی به بد نامی رسیدن قدم بعدی بود... قدم ِ آخر ، گم نامی است...طوبا للغرباء.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۵۱
محمد مهرزاد
شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۰۸:۵۷ ب.ظ

بار دیگر مرتضی.

اگر آسمان، بهشت زمین است پس آسمان بهشت کجاست که عباس در آن پرواز می کند

عباس چه  کرد این چنین پاداشی گرفت ایا قطع شدن دو دست این چنین پاداشی اجری دارد یا...

دست دادن و دست برنداشتن بر پیمانی ولو به قیمت قطع شدن انها...

پیمانی از سر شوق بر سر عشق که بماند تا بماند...

بماند ان رسمی که هجرت کردند برایش از سیئات الی الحسنات...

ان هجرتی که هر لحظه از رفتنش، رسیدن است...

رسیدن به جایی که پرواز بیاموزی تا مرغ دست آموز نشوی.

سید مرتضی آوینی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۵۷
محمد مهرزاد