وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ
وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَ لا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ...
خدایا دل ما را با طاعتت آباد کن، و به نافرمانى از خود رسوایم مساز...
قسمتی از صلوات شعبانیه
(رجب رفت، شعبانم داره میگذره و رمضان تو راهه)
وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَ لا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ...
خدایا دل ما را با طاعتت آباد کن، و به نافرمانى از خود رسوایم مساز...
قسمتی از صلوات شعبانیه
(رجب رفت، شعبانم داره میگذره و رمضان تو راهه)
من کیستم آیا؟
نمیدانم!
در آینه خود را تماشا میکنم هرشب
و بند میآید زبانم
دارم خجالت میکشم از اینکه انسانم
مرتضی امیری اسفندقه
+نه! اینطوری که باد نمیزنن
-اسفنده دیگه، میسوزه دودش در میاد! باد زدن هم راه و روش داره مگه
+خب باید اول مودب بایستی، زائرا که اومدن خوش آمد میگی، کفشاشونو که در آوردن براشون جفت میکنی، بهرحال سفر خستگیهای خودشو داره، مخصوصا اگر فکه باشه که تشنگی شم ویژهست
-چرا انقدر به خودت زحمت میدی، زائرا که نمیبیننت
+ما که میبینیمشون 😊
-پس اینجوریاست
+آره، حالا شهید شدی اومدی اینور قشنگتر یاد میگیری چطور مهمون نوازی کنی...
-آره...
* عکس: فکه در حال اسفند دود کردن برای زائران راهیان نور
* متن: گفتگوی خیالی با شهید