این روزها پر از تب مولا کجایی ام
اما هنوز کوفه ای از بی وفایی امای زخمی از دوروئی من! دوست دارمتدر گیرودار تیرگی و روشنایی امگم کرده ام مسیر تو را در غبار شهراما اسیر توست دل روستایی امگفتند کربلای زمینی... نیامدمحالا که راه بسته شده من هوایی اماین بار چندم است که تا مرز آمدمآه از شکسته بالی و بی دست و پایی ام...پلکم که گرم می شود از خواب می پرمبا سرفه های همسفر شیمیایی امآورده ام بضاعت مزجاة قوم راانگشتر "عزیز"م و تسبیح دایی امآورده ام پناه به شش گوشه ی غمتبرگشته ام به اصلیت نینوایی امدستت همیشه روی سر ما پیاده هاستاین اربعین به لطف خدا کربلایی ام::شعر از سرم پرید... دلم پیش موکب استاین بار چندم است که یخ کرد چایی ام
منبع: از دوشنبه تا جمعه
باید کوچک زندگی کرد و بزرگ مرد...
امضا: حضرت علی اصغر (ع)
منبع: آ سید!