کمی دیرتر

کوتاه نوشت های مذهبی مهدوی
مشخصات بلاگ
کمی دیرتر

پشتـ پنجرهـ بقیعـ
_______________________________


هر که از چشم بیفتاد، محلش ندهند

عبد آلوده شدن، خوار شدن هم دارد

اینستاگرام:
instagram.com/kamidirtar

تلگرام:
T.me/QalbeSalim

آخرین نظرات
چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۰ ق.ظ

موضوع انشاء

موضوع انشاء: تابستان خود را چگونه گذراندید؟؟

 

در "غـــفــلـــــــت"...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۳ ، ۰۹:۴۰
محمد مهرزاد
يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۲۶ ب.ظ

یک نامه

یک نامه

از: شهدا

به: ما

 

بسمه تعالی

قرارمون این نبود.

 

والسلام......

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۲۶
محمد مهرزاد
سه شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۷:۴۱ ب.ظ

دارد گناه قلب مرا تار میکند...





دارد گناه قلب مرا تار می‌ کند
این نانجیب کار مرا زار می‌ کند

می‌ خواستم وقف تو باشم ولی نشد
دنیا خلاف میل دلم کار می‌ کند

حب‌ الحسین قلب مرا نور می‌ دهد
اما گناه، جان مرا نار می‌ کند

با این که روزها همه‌ اش غرق غفلتم
من را نگاه لطف تو بیدار می‌ کند

از تو عجیب نیست مرا رد نمی‌ کنی
وقتی کریم خنده به اغیار می‌ کند

قطره‌ به‌ قطره اشک تو دل را جلا دهد
روضه مرا ز عشق تو سرشار می‌ کند

شاعر: حسین ایزدی

منبع: کرب و بلا .کام :)



پ.ن: تو زمین خورده رو هواشو داری...

پ.ن: از بس بی صاحب بودیم نمیفهمیم که نمیفهمیم که نمیفهمیم با صاحب بودن چجوریه...
وگرنه که...

پ.ن: یا لیتنا کنا معک...............

پ.ن: فقط از هجر سرودن نکند سهم من است..
(در جواب منتظر و با تشکر از نظرات سودمندتان.)
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۴۱
محمد مهرزاد
جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۵۵ ب.ظ

شاید که دیگر یار عادت کرده باشد

شاید که دیگر یار عادت کرده باشد

باغصّه های خویش خلوت کرده باشد.

 

شاید برای ما میان روضه هایش

امروز دعای رفع حاجت کرده باشد.

 

شاید حدیث بی وفاییهای ما را

ازبهر اجدادش روایت کرده باشد.

 

ای وای بر شیعگی ما گر که مهدی

برخاک صحرا استراحت کرده باشد.

 

باید که نام شیعه را از مابگیرند

امشب اگربا چاه خلوت کرده باشد.

 

امشب اگر باچاه خلوت کرده باشد

ای وای اگرازماشکایت کرده باشد.

 

ای وای بر ما وای بر دل وای بر عشق

گر آرزو بهر شهادت کرده باشد.

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۵
محمد مهرزاد
شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۲۷ ب.ظ

رسیده‌ام به چه جایی... کسی چه می‌داند

رسیده‌ام به چه جایی... کسی چه می‌داند

رفیــق گریــه کجایـــی ؟ کسی چه می‌داند

 

میان مایـی و با ما غریبه‌ای ؟! افسوس...

چه غفلتی! چه بلایی! کسی چه می‌داند

 

تمام  روز  و  شبت  را  همیشه  تنهایی

«اسیر ثانیه‌هایی» کسی چه می‌داند

 

برای مردم شهــری کـــه با تو بد کردند

چه‌گونه گرم دعایی؟ کسی چه می‌داند

 

تو  خود  برای  ظهورت  مصمّمی  اما

نمی‌شود که بیایی کسی چه می‌داند

 

کسی اگر چه نداند خدا کـه می‌داند

فقط معطل مایی کسی چه می‌داند

 

اگر صحابه نباشد فرج کـــه زوری نیست...

تو جمعه جمعه می‌آیی کسی چه می‌داند

 

"کاظم بهمنی"

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۷
محمد مهرزاد
جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۵۰ ب.ظ

من از این نفس از این بی سرو پا خسته شدم...

من از این نفس از این بی سر پا خسته شدم

خودم از دست خودم آه خدا خسته شدم

 

اینکه هر روز بیایم تو مرا عفو کنی

بروم باز خطا پشت خطا خسته شدم

 

من از این چشم که جز تو همه را می بیند

از همین کوری و این منظره ها خسته شدم

 

به همه وعدۀ جبران محبت دادم

جز تو ای خوب... از این رسم وفا خسته شدم

 

لا اقل کاش دمی شکر گذارت بودم

من از این لال زبانی به خدا خسته شدم

 

ای که ناگفته همه حاجت ما را دادی

قسمتم کن بروم کرببلا خسته شدم

 

 

 

شاعر : موسی علیمرادی

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۰
محمد مهرزاد
پنجشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۸ ب.ظ

تقصیر...

یک دانه ز تسبیح نمازسحرت را

یک بار به نام من محتاج بینداز

شایدکه همان دانه ى تسبیح دعایت

یک بار به دریاى اجابت گذر افتد

 

 

می دانی آقا؟؟

نیامدن شما از نبودنتان دردناک تراست

نبودن از تقدیر است

اما...

نیامدن شما آقا ازتقصیر است

تقصیرمن، تقصیر ما، تقصیر...؟

 

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۲۳:۵۸
محمد مهرزاد
دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ق.ظ

آمدم پاک کنم عشق تو را، بدتر شد

 

هرچه کردم نشدم از تو جدا، بدتر شد
گفته بودم بزنم قید تو را، بدتر شد

 
مثلا خواستم این بار موقر باشم
و به جای "تو" بگویم که "شما"، بدتر شد
 
آسمان وقت قرار من و تو ابری بود
تازه، با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
 
چاره دارو و دوا نیست که حال بد من
بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد
 
گفته بودی نزنم حرف دلم را به کسی
زده ام حرف دلم را به خدا، بدتر شد
 
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت
آمدم پاک کنم عشق تو را، بدتر شد
 
 
 
 
++پیشنهاد ویژه/ حتما دانلود کنین 2.6mb
 
 
 
++++ رمضان مبارک، شاید معنی اینکه میفرماید شیطان بسته است در این ماه این باشد که وسوسه نیست ولی اختیار به قدرت خود باقی نیست، حالا که شیطان وسوسمون نمیکنه بد نباشیم حداقل :)
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۰
محمد مهرزاد
پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۸ ب.ظ

حرم...

 

پ.ن1:عجیب دلم هوای حرم کرده، حتی المقدور بقیع، کربلا، مشهد، قم ، جمکران..

پ.ن2: تهش به شهدای گمنام پناه میبرم..

 

پ.ن3: من آلوده کجا  سفره تو   منزل تو

  مور هم رخنه کند منزل شاهی گاهی

 

پ.ن4: دوچشم خیس و دلی در هوایتان

دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان

 

پ.ن5:حتما قرار شاه و گدا هست یادتان

آری همان شبی که زدم دل به نامتان

مشهد ، حرم ، وردی باب الجوادتان....

آقا دلم عجیب گرفته برایتان

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۵ تیر ۹۳ ، ۲۰:۴۸
محمد مهرزاد
دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۹ ق.ظ

روز شمار

امروز خیلی روز خوب و صد البته روز مهمی بود.

خدایا شکرت

و اینکه خیرمون رو در این روز مهم قرار بده.

و اینکه تر اینکه این روز رو به فال نیک گرفته و ان شا الله سر آغاز خیر و نیکی در زندگیمان باشد.

ان شا الله.

آممین.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۹
محمد مهرزاد
شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۴ ب.ظ

عاشقی دردسری بود نمی دانستم

عاشقی دردسری بود نمی دانستم

حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم

 پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم

شرط ، بی بال و پری بود نمیدانستیم

 آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو

سهممان بی خبری بود نمیدانستیم

 آب و جاروی در خانه ما شاهد بود

از تو بر ما گذری بود نمیدانستیم

 اینهمه چشم به راهی نگرانم کرده

عاشقی دردسری بود نمیدانستیم

تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا؟

آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا

رفته بودی که بیایی چقدر طول کشید؟

عرض کردیم نبودی و سحر طول کشید

ما برای خودمان اینهمه گفتیم بیا؟

نذر کردیم به پای تو بیفتیم بیا

تو طبیب دل غمدیده ی مایی آقا

ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا

مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی

مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی

از به خود آمدن این قافله را گم کردیم

وای بر ما پسر فاطمه را گم کردیم

دست برداری از این غیبت طولانی اگر

من به پای تو بریزم طلبی جامی دگر

از تو دنبال تو بودن نکند سهم من است؟

فقط از هجر سرودن نکند سهم من است؟

من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد

صبح فرداش کنار تو دلم میخواهد

بخدا منتظر آمدنت میمانیم

پای این عشق اویس قرنت میمانیم

تو دلت بیشتر از ما تب هجران دارد

سحر وصل همیشه شب هجران دارد

تا به اندازه ی شمعی که ز سر میسوزد

پر پروانه به امید سحر میسوزد

خیر از جمعه ندیدیم به ولعصر قسم

بی تو ما طعنه شنیدیم به ولعص قسم

شاعر : صابر خراسانی

التماس دعا

 
+پ.ن: یک پست کمی دیرترانه ؛-)
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۴
محمد مهرزاد
پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۷ ب.ظ

با خودمون چند چندیم

بنویس 

پاک کن
بنویس پاک کن
خودمم نمیدونم چند چندم
با خودم
اقا
تکلیف
هوس
مرگ
اراده
شفاعت
توفیق
...
واژه هایی هستن که این روزا درگیرم کردن
التماس دعای توفیق
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۷
محمد مهرزاد
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۳۳ ب.ظ

شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد!

شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد!

تو بیا کز اول شب در صبح باشد

 

عجب است اگر توانم که سفر کنم ز دستت

به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد؟!

 

ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت

که محّب صادق آن است که پاکباز باشد

 

به کرشمه‌ی عنایت نگهی ب سوی ما کن

که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد

 

همه شب در این خیالم که حدیث وصل جانان

به کدام دوست گویم که محل راز باشد

 

چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی

تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد

 

نه چنین حساب کردم چو تو دوست میگرفتم

که ثنا و حمد گوییم و جفا و ناز باشد

 

دگرش چو باز بینی غم دل مگوی سعدی

که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد.

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۳
محمد مهرزاد
جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۴۰ ق.ظ

غیور

یا غیور...

 

یعنی غیرتی میشی وقتی به یکی دیگه دل می‌بندم..

 

_______________________

پ.ن1: سخته ولی لوازمشم بده

هب لی کمال انقطاع الیک

پ.ن2: میگفت مشکل من و تو امروز اینه که گریه های انقطاع نداریم

راست میگفت..

 

پ.ن3: گفت دعا کنین آدم شم، 

گفت کسی با دعا آدم نمیشه...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۲ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۰
محمد مهرزاد
يكشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۰۲ ق.ظ

کلا

دست آن کودک که ول شد
در شلوغی خیابان‌ها
طعم آن دستم...

___________

+چه حرفها که درونم نگفته می‌ماند

خوشا به حال شماها که شاعری بلدید

 

++میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق

ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست...(حافظ)

 

+++ این درِ بسته عزیز دل من، بسته به توست...

شده باور کنی و در بزنی، وا نکنند؟

 

+++++ای غم بگو از دستِ تو، آخر کجا باید شدن؟

در گوشه‌ی میخانه هم ما را تو پیدا می‌کنی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۰۲
محمد مهرزاد