کمی دیرتر

کوتاه نوشت های مذهبی مهدوی
مشخصات بلاگ
کمی دیرتر

پشتـ پنجرهـ بقیعـ
_______________________________


هر که از چشم بیفتاد، محلش ندهند

عبد آلوده شدن، خوار شدن هم دارد

اینستاگرام:
instagram.com/kamidirtar

تلگرام:
T.me/QalbeSalim

آخرین نظرات

۳۹ مطلب با موضوع «کوتاه نوشت ها» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۱۵ ب.ظ

بزنی زمین

بزنی زمین، هوا میری

 

نفستو میگم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۱۵
محمد مهرزاد
شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۳:۱۳ ب.ظ

دارم خجالت می‌کشم از اینکه انسانم

من کیستم آیا؟
نمی‌دانم!
در آینه خود را تماشا می‌کنم هرشب
و بند می‌آید زبانم

دارم خجالت می‌کشم از اینکه انسانم


مرتضی امیری اسفندقه

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۱۳
محمد مهرزاد
دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۴:۲۰ ب.ظ

استقبال از زائران راهیان نور

راهیان نور 97

+نه! اینطوری که باد نمیزنن

-اسفنده دیگه، میسوزه دودش در میاد! باد زدن هم راه و روش داره مگه

+خب باید اول مودب بایستی، زائرا که اومدن خوش آمد میگی، کفشاشونو که در آوردن براشون جفت می‌کنی، بهرحال سفر خستگی‌های خودشو داره، مخصوصا اگر فکه باشه که تشنگی شم ویژه‌ست

-چرا انقدر به خودت زحمت میدی، زائرا که نمی‌بیننت

+ما که میبینیمشون 😊

-پس اینجوریاست

+آره، حالا شهید شدی اومدی اینور قشنگ‌تر یاد میگیری چطور مهمون نوازی کنی...

-آره...


* عکس: فکه در حال اسفند دود کردن برای زائران راهیان نور
* متن: گفتگوی خیالی با شهید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۲۰
محمد مهرزاد
شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۵۸ ب.ظ

بی‌تعارف/ سحر

هرکس سحر ندارد

از خود خبر ندارد


علامه حسن زاده آملی (حفظه الله)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۵۸
محمد مهرزاد
يكشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۵۱ ق.ظ

آرزو دارم کمرم خم بشود

وقتی می‌آیی به استقبالت می‌رسیم، تو دلبرانه رد می‌شوی و من مودبانه خم شوم، از شرم نگاهم تاب بالا آمدن از پاهایم را ندارد

کاش کارنامه‌ام انقدر سیاه نبود...

ولی چه کنم با این دل که دیگر طاقت دوری از تو را ندارد، مخصوصا حالا که هستی و من هنوز جوانم...

با خودم می‌گویم شاید به دردت خوردم آقا، ولی این عمل یارای نزدیکی به تو را ازم می‌گیرد...

اما تو صدایم می‌کنی، آه که چقدر صدایت گرم است؛ نزدیک‌تر بیا پسرم!...



در تلگرام ما را دنبال کنید:

قلب سلیم

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۷ ، ۰۹:۵۱
محمد مهرزاد
پنجشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۷، ۰۲:۳۵ ب.ظ

اللهم انی اسئلک الامان


از سنگینی دست نامرد...

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۷ ، ۱۴:۳۵
محمد مهرزاد
شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۳۷ ب.ظ

خانه جدیدت مبارک نیست

در همسایگی حتی صدای گریه تو را هم تاب نمی‌آوردند، می‌گفتند فاطمه یا شب گریه کند یا روز...

به علی گفتی: ای اباالحسن! چقدر کوتاه بین آنان خواهم ماند، و چقدر پنهان شدنم از میان ایشان نزدیک است. به خدا قسم شب و روز از گریه ساکت نمی‌شوم تا این‌که به پدرم رسول خدا ملحق شوم...

علی برای راحتی‌ات در کنار #بقیع #خانه‌ای_جدید بنا کرد؛ #بیت_الاحزان شد این خانه...

(بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۷؛ بیت‌الاحزان، ص۱۳۸)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۷ ، ۱۳:۳۷
محمد مهرزاد
پنجشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۷، ۰۲:۱۹ ب.ظ

اولین خنده

روضه ما اولین خنده تو بود، بعد از وفات پدر!


پی‌نوشت:
نقل کرده‌اند: حضرت فاطمه (س) بعد از وفات پدرش هرگز خندان دیده نشد، جز آن‌که یک‌روز لبخندی زد، آن‌گونه که دندان‌هایش آشکار شد.
(الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۷۳؛ حلیه الاولیا،ج۲، ص۴۳)

این یکبار هم زمانی بود که آن حضرت تابوت خود را مشاهده کرد و خوشحال شد که بدنش را نامحرمان نخواهد دید...
(تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۵)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۷ ، ۱۴:۱۹
محمد مهرزاد
شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۵۱ ب.ظ

اولین‌ها مهم‌اند

دخترکم که به دنیا آمد، جز یک نفر، تمام اهل‌بیت پیغمبر بغلش کردند؛

ولی او چشم‌های کوچکش را به روی هیچ‌کس باز نکرد.


کار خودش بود

مادر زینب را به آغوش حسین سپرد

اولین بار چشمان تو را دید...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۷ ، ۱۳:۵۱
محمد مهرزاد
جمعه, ۲۱ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۴۷ ب.ظ

خاطره بازی

از عاشقانه‌های قدیمی‌ام با تو این بود که برایت زیاد شعر می‌خواندم



تقریبا هر عصر جمعه...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۷ ، ۱۳:۴۷
محمد مهرزاد
جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۵ ق.ظ

خجالت

دو رکعت نماز خوندم

خودم خجالت کشیدم

خدایا مارو ببخش...


+میگفت نماز رو بازاری نکنین..
+سیدعلی قاضی میگفت.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۳۵
محمد مهرزاد
پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۴۸ ب.ظ

خوابـ زدهـ

چرا سعیـ میـ کنیـ اینـ خوابـ زدهـ رو بیدارشـ کنیـ


نمیدونمـ راهـ درستو

یا اینکهـ ...؟!!


+دعا کنیمـ

+تعقیباتـ بخونیمـ

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۴۸
محمد مهرزاد
سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ق.ظ

رحم کن به تنهایی ما

آقا جان!
راستی اگر تو باشی
ما با دیگری درد دل می کردیم؟!


رحم کن به تنهایی ما
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۵۸
محمد مهرزاد
شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۰۶ ب.ظ

خوش خیالیم یا دلواپس؟

بعضی وقتا به این فکر می‌کنم که شیطون
همه راه های احتمالی ما به خدا رو می‌دونه...

بد حریفی دارم

خوش خیالیم یا دلواپس؟
۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۰۶
محمد مهرزاد
سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۰۹ ب.ظ

دلبستگی

چرا ول نمی کنی بری؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۱۹:۰۹
محمد مهرزاد